-
ازت ممنونم (23)
4 مرداد 1392 15:50
ازت ممنونم واقعا تشکر در کلمه ها جای نمیگیره از اینکه وقت میذاری چه هنگامی که شادی چه وقتی که ناراحتی از اینکه برای یاد دادن به من همیشه وقت داری ازت ممنونم پسر آبی. (دختر آبی).
-
خاطرات سفر به آفریقا - قسمت اول
1 مرداد 1392 17:43
آینده به کسانی تعلق دارد که به زیبایی رؤیاهای خود باور داشته باشند -- النور روزولت خاطرات سفر به آفریقا - قسمت اول آفریقا یکی از پر راز و رمز ترین سرزمین های دنیاست. سرزمین فقر در عین ثروت، سرزمین مردمانی با پوست هایی سیاه، سرزمین آپارتاید، سرزمین نلسون ماندلا، سرزمین فراعنه و اهرام ثلاثه، سرزمین خوشمزه ترین و...
-
سلام زبان (21)
23 تیر 1392 21:30
سلام زبان سلام سلام سلام دلم واقعا برای زبان انگلیسی تنگ شده بود وقتی این یکی دو روز دوباره به خوندن زبان انگلیسی روی آوردم کلی احساس خوب اومد سراغم امیدوارم روزی برسه که بتونم ثابت هر روز زبان بخونم و البته روزی هم برسه که بتونم حرف انگلیسی زبان ها رو به راحتی بفهمم (دختر آبی)
-
کمک کمک کمک(20)
20 تیر 1392 13:59
کمک کمک کمک!!!!! نمیدونم الان دقیقا باید از کدوم سازمان و کی کمک بگیرم!!!!! من که رسما از تموم حیوانات عذرخواهی کردم! چرا ولم نمیکنید؟؟؟؟؟ دیروز یکی اومد توی کفشم وسط خیابون!!!! دیشب هم مار اومد توی خوابم..... میخواید من رو از بین ببرید؟؟؟؟؟ پس خوب گوش بدید منم مثل خودتون سرسختم من جا نمیزنم پس بجنگ تا بجنگیم!!!!!!...
-
برگزیده ها (19)
19 تیر 1392 14:24
صبح بود و بر چین و شکن دریای آرام، آفتاب تازه زر افشانی میکرد. در بیش از یک و نیم کیلومتر دورتر از ساحل، کرجی ماهیگیری سینه بر آب سپرده و آرمیده بود. هزاران مرغ دریایی به دنبال دعوت به صبحانه ی دسته جمعی در هوا، در حال جدال بر سر تکه ای خوراکی به پرواز در آمدند. روز پرهیاهوی دیگری آغاز شده بود... اما در دوردست ها، در...
-
اره (18)
16 تیر 1392 00:56
یکشنبه 16 تیر 1392 امشب وقتی که میرم توی رختخوابم تا بخوابم، میخوام لپتاپم رو با خودم ببرم و فیلم سوم اره رو که دیشب دانلود کردم ببینم : )) به به : )) چه فیلم فرح بخش و آرامش بخشی برای قبل از خواب!!! کشتار، تیکه تیکه شدن یا زنده زنده کباب شدن آدمها :)) فک میکنم یه دو سه هفته ای هست که دیگه شبا موقع خواب توی رختخواب،...
-
آشتی آشتی(17)
15 تیر 1392 13:40
امروز میخوام رسما رسما رسما اعلام کنم!!!!! هی مارمولک من باهات هیچ جنگی ندارم!!!! تو نمیتونی گاز بگیری!!!!! حتی یک دهم من هم قد نداری!!!!!!! تو از من میترسی!!!!! بیا با هم دوست باشیم!!!! تو قول بده دیگه نیای توی اتاقم!!!! منم قول میدم دستور قتلت رو صادر نکنم!!!!! هی مارمولک قولمون رو فراموش نکنی!!! (دختر آبی).
-
یک هفته ی اس ام اسی (16)
15 تیر 1392 00:34
خب، بالاخره یک هفته ای که قرارش رو گذاشتیم تموم شد از دوازده شب شنبه 8 تیر شروع کردیم.. و تا دوازده شب امشب جمعه 14 تیر ادامه دادیم و اما آمار نهایی: پسر آبی که من باشم توی این 7 شبانه روز 226 تا اس ام اس برات فرستادم و دختر آبی که شما باشی توی این 7 شبانه روز 274 تا اس ام اس برای من فرستادی روی هم رفته میشه.. دقیقاً...
-
170 سانتی متر (15)
12 تیر 1392 14:28
کی گفته باید به خاطر قدم از خودم ناراحت و ناراضی باشم؟ خودم گفتم؟ خودم غلط کردم گفتم! فیلیپ لام کاپیتان بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان که یکی از بهترین مدافع های گوش راست و چپ جهانه قدش دقیقاً 170 سانتی متره و ده ساله که هیچکدوم از ستاره های 180 و 190 سانتی و دو متری آلمان نتونستن بازوبند کاپیتانی بایرن و تیم ملی رو ازش...
-
پس کجایی!(14)
12 تیر 1392 14:20
پس کجایی!!!! هی پسر آبی کجایی!!!!! این که نشد همکاری!!!!! همه اش من دارم اینجا پست میذارم!!!!!! پاشو دیگه یه پست بذار!!!!! (دختر آبی)
-
خداحافظ!(13)
11 تیر 1392 13:03
هفته بعد ماه رمضون میاد!!!!! خداحافظ پیتزا!!!!! دلم برای پیتزا خوردن هر هفته تنگ میشه!!!!!! دوری ات سخته که یک ماه نبینمت!!!!! دوستت دارم پیتزا!!!!!! (دختر آبی)
-
فراموش نشدنی (12)
9 تیر 1392 23:17
امروز دوباره کتاب شازده کوچولو رو خوندم این بار دو ترجمه متفاوتش رو خوندم واقعا کتاب بی نظیریه این جمله اش هرگز یادم نمیره (تو اگه دوست میخواهی مرا اهلی کن) صدبار دیگه هم بخونم واسم جالبه. (دختر آبی)
-
دوسش دارم(11)
8 تیر 1392 23:55
همیشه از این دو بیتی خوشم می اومده و میاد!!!! (آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابد الدهر بماند و آنکس که نداند و بداند که نداند لنگ لنگان خرک خویش به مقصد برساند)!!!!!! چی شد؟؟!!!!!!! (دختر آبی).
-
کلاس زبان و آرایشگاه (10)
8 تیر 1392 17:21
خب دیگه کم کم باید راه بیفتم برم کلاس زبانم... امروز اولین جلسه ی ترم جدیده... خیلی سخت، پر فشار و وقت گیر شده ولی، تا آخرش میرم و تمومش میکنم... بعد از کلاس هم میرم آرایشگاه... (پسر آبی)
-
مرگ (9)
8 تیر 1392 16:29
تنها ترس من از مردن و رفتن به آن دنیا؛ دیدن دوباره ی آدم های این دنیاست! حسین پناهی (پسر آبی)
-
یادمون رفت!(8)
8 تیر 1392 11:24
هی پسر آبی یادمون رفت!!!!! یه وبلاگ مشترک ساختیم با کلی حس مشترک و قشنگ اما یادمون رفت این جملات زیبا و پر از خاطره رو دعوت کنیم!!!!!!! دیشب اومد و از جفتمون گله کرد!!!!!!!!!! چون میدونستم تو هم دوستش داری پس از طرف جفتمون دعوتش کردم. (من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی...
-
برو پسر آبی! (7)
7 تیر 1392 17:36
فردا اولین روز کلاس زبان جدیدته پسر آبی!!! برو پسر آبی!!!! میدونم که این ترم مثل همیشه عالی خواهی بود برو و خوب پیش برو!!!!!! (دختر آبی)
-
من میترسم (6)
7 تیر 1392 13:25
من میترسم!!!! احساس میکنم توی خونه، توی این چهار دیواری امنیت ندارم!!!!!!! فکر میکنم توی تمام خونه پر از حیوانات مختلفه!!!!! پر از مار، مارمولک و سوسک!!!!!!! وای خدا!!!!!! بهتره برم پیش خودم واس خودم یه وقت مشاوره بگیرم!!!!!!! (دختر آبی)
-
شوق کتاب های جدید (5)
7 تیر 1392 01:12
برای باز کردن و دیدن کتابای ترم جدید زبانم کلی ذوق و شوق دارم از وقتی که خریدمشون هنوز بازشون نکردم یادش بخیر این احساس قشنگ و شیرین منو یاد دوران مدرسه میندازه.. یادش بخیر (پسر آبی)
-
برای دختر آبی (4)
7 تیر 1392 00:55
فکر کنم دیگه خواب رفتی ولی امشب خیلی زود خوابیدی که... هنوز یک هم نشده.. وقتی خواب میری، احساس میکنم خیلی تنهاتر میشم، چون دیگه به اس ام اس هام جواب نمیدی... فردا وقتی که بیدار شدی بهم اس ام اس بده پرت و پلا نوشت شماره ی یک: خیلی ها برای فراموش کردن دردها و مشکلاتشون و پیدا کردن حالی بهتر، به چیزایی مثل سیگار یا الکل...
-
دوست و دشمن (3)
7 تیر 1392 00:37
از مهر دوستان ریاکار خوش تر است / دشنام دشمنی که از آینه یکرنگ تر است (پسر آبی)
-
کانون زبان نامرد! (2)
6 تیر 1392 20:36
امروز میخواستم برم آرایشگاه، ولی نرفتم حالا یه چند روز دیرتر برم اتفاقی نمی افته به جاش رفتم کانون زبان و کتاب ترم جدیدم رو گرفتم هر بار که میرم کتابفروشی کانون تا کتاب ترم بعدی رو بخرم، ناخداگاه اینو توی دلم میگم که: نامردا پول کتاب رو جدا میگیرن، شهریه رو هم جدا یاد مهران مدیری می افتم که میگفت: پول برق را جدا...
-
اولین پست (1)
6 تیر 1392 20:32
سلام این اولین پست وبلاگ مشترک ماست من پسر آبی و دوستم دختر آبی ما اینجا توی این وبلاگ درباره ی خودمون می نویسیم، درباره ی زندگیمون، احساساتمون، ناراحتی ها و خوشحالی هامون، و دلتنگی هامون... (پسر آبی) توی تموم این نوشته ها یک چیز رو از یاد نمی بریم و اونم سادگی و سادگی هست (دختر آبی).